در اومدن سومین دندون میوه ی زندگیمون و..
.. روز ۹ مهر بردیمت دکتر برای ویزیتت که منشی گفت یه روز دیر اومدید! داشتم شاخ در میاوردم مطمین بودم نوبت خودمون اومدیم اما خوب نمیشد باهاش زیاد بحث کنم اونم این منشی که یه پیرزن خیلی بد اخلاق و بد عنق و گنده دماق! مریضم بودم و حال نداشتم و خلاصه بیخایل شدیم و اولین نوبتش اخر ماه بود و ما هم ناچار گفتیم نوبت بدید! بعد برگشت از اصفهان که با مامان و هماو مریم برگشتیم و کلی هم بهمون خوش گذشته بود تهران و اصفهان و تو کلی شیطونی کردی و ازت عمه ها فیلم گرفتن ،زنگ زدم با دکترت صحبت کردم و اون گفت که پنچ شنبه ۶بیاریدش و اینکه استامینوفن کدوئن اصللا نخوردم چون دارم نی نی شیر میدم. پنچ شنبه۶:۴۰ اخرین نفر رفتیم تو(جالب اینه که من کاغذساعت تاریخی که ...
نویسنده :
مامانـــي
23:01